امروز داشتم میز نیلگون را مرتب میکردم که چشمم به کتاب نامه های بچه ها به خدا افتاد
برام جالب بود چندتایی از آنها را براتون مینویسم اگر خوشتون اومد ادامه میدم
بخش معما ها و تضادها و ناشناخته ها
تو چطور تونستی بدونی که خدا هستی؟
کی جای تو کار میکنه وقتی که تو میری مرخصی؟
خدای عزیز چرا به جای اینکه بذاری مردم بمیرن و مجبور بشی که آدمهای تازه دیگه ای
بسازی همین آدمهایی رو که وجود دارند نگه نمی داری؟
خدای عزیز بابا بزرگم میگه که وقتی اون پسر کوچیکی بوده تو هم وجود داشتی مگه تو
چند سال قبل از اون بودی؟
خدای عزیز من آمریکایی هستم تو کجایی هستی؟
آیا تو خدای حیونها هم هستی یا خدای اونا یکی دیگه س؟
اشکال نداره که تو مذهبهای مختلفی ساختی اما گاهی وقتها اونا رو با هم قاطی نمی کنی؟
ناهید
هر جمله و سوال از یک بچه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر