زن و مردی تنها که دردی مشترک- بیماری لاعلاج-
دارند از طریق اینترنت بههم پیوند میخورند. آنها با وضع قوانینی که یکی از آنها ندانستن
نام و دیگری ندیدن تصویر حقیقی یکدیگر است، رابطهای مجازی را از طریق کلام مکتوب
(چت) و صدا (چت صوتی) آغاز کرده و پس از مدتی عاشق یکدیگر میشوند؛ عشقی پیچیده که
حقیقت و مجازش چنان بههم گره خورده که در انتها هردو را به خودکشی همزمان که برای
خودشان قرار عاشقانه است، میکشاند. نمایش، داستان تنهایی حقیقی انسان امروزین و پناهبردن
فرارگونهاش به آغوش ارتباط مجازی و خیال و فانتزی است. زن و مرد داستان هرکدام در
آپارتمان خود تنها زندگی میکنند. بهتنهایی و در مقابل مانیتور غذا میخورند و همه
ارتباطاتشان با دنیای خارج، از طریق تلفن و اینترنت صورت میگیرد. نه کسی به خانه آنها
میآید و نه آنها به دیدن کسی میروند. آنها در عمیقترین شکل ممکن تنهایند و ارتباط
دوسویه مجازیشان با یکدیگر نیز خالی از نام و تصویر است. آنها بهواسطه قرارداد ندانستن
نام و نداشتن تصویر در کاملترین شکل ممکن به هویتی مجازی فروکاسته شدهاند؛ هویتی
مجازی که شالوده پیوند و ارتباط آنها و در سطحی وسیعتر ارتباط انسان تنهای امروزی
است؛ ارتباطی که با خود مسوولیت چندانی نیاورده و نیاز به از خودگذشتگی، درک دیگری
و قدمبرداشتن بهسوی او را طلب نمیکند و شاید از همینروست که پناهگاه عاطفی آنهایی
است که حاضر به خروج از دیوارهای خودساخته خود نبوده و خیال و رویا را به چالش تطبیق
و مبارزه برای بقای ارتباطهای حقیقی و فیزیکال ترجیح میدهند.
آینا قطبییعقوبی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر