کل نماهای صفحه

شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۳

با سلام به دوستان‏‏‎،سعيد در باره تكدي گري نوشت منم نظرمو ميگم. ژنتيك ومحيط دو عامل بسيار مهم وبحث برانگيزيه كه در بررسي رفتارفردي واجتماعي انسان ميتونه روشنگر باشه.اگه نقش هر كدومو ناديده بگيريم،به يه سري جوابهايي ميرسيم كه درزندگي روزمره خلاف اونو مي بينيم.در واقع اونايي كه ژنتيكو دليل اصلي نشون ميدن.ميخوان نقش سيستمهاي اجتماعي رو كمرنگ كنند.اونايي هم كه به محيط اشاره ميكنن،با جواب كلي خودشونوازپرداختن به ظرايف وجود انساني معاف ميكنن.درزندگي شهر نشيني حرف اول روسيستم اجتماعي ميزنه.اگه يه نگاهي به كشورهايي كه شكاف طبقاتي دراوناموج ميزنه بكنيم، ميزان قاچاق،روسپيگري،دزدي،اعتياد،آدمكشي،تكدي گري نسبتا بيشتره .
در حقيقت منابع ثروت يه جامعه دراختيار درصد كمي از مردمه وبراي بقيه شرايط اونقدر دشوار ميشه كه انگيزه شكوفايي ورشد خصايل انساني چنان افت ميكنه كه هركس فقط بفكراينه كلاه خودشونگه داره ديگه براش مهم نيست كه سر بقيه چي ميادويا سرش چي ميارن.رسيدن به منفعت شخصي به هر طريقي در پوشش قانون ،دولت ونيروي مسلح رو مجاز ومشروع ميدونن.كيميايي در فيلم قيصر فروپاشي ونابودي كنش فردي در جامعه شهري رونشون ميده،يا در فيلم گوزنها دودوست را درقالب دوشخصيت(مبارز ومعتاد) نشون ميده.در سالهاي پس از كودتاي 32جامعه شناس ارزنده،زنده ياد دكترامير حسين آريانپور در كتاب؛مقدمه اي برجامعه شناسي بامثالي همين وضعيت رو مطرح كرد.مثالش اين بود اگه تو يه مرغدوني دون به اندازه كافي نباشه مرغا تو سر وكله هم ميزنن شانس اونايي كه قويترن بيشتره!هيچ ميدونين چرا در كشور ما اين همه متلك گويي رواج داره؟وچرا شاهان براي تفريح دلقكاي درباري داشتن؟ متلك گويي وطنز مردمي ابتدايي ترين شكل مقاومت در جوامعيه كه هر سخن ناسازي بشدت باسركوب روبرو ميشده.اصلا مردم مناطق مركزي وشرقي ايران متلك گوهاي قهاري هستن،چونكه تاريخ اونجا با قتل وغارت وسركوب آميخته هست،نميشه جامعه زنده رو ساكت كردوازبين برد،يه موجودزنده حتما راهي براي زندگي پيدا ميكنه . جامعه هم مث يه ارگانيسم زنده راهي پيدا ميكنه،در شرايط سخت وغيرانساني براي زنده موندن به ناچارآدمها تن به شرايط حقارت باري ميدن،بدترين حالت براي كشورهاي اشغال شده هست.سابق براين اشغال شكل نظامي وخشونت عرياني داشت،حالا هم اگه شان و وجود انساني يه آدموبا روشهاي غيردمكراتيك وضد بشري اشغال كنيم بي گمان اونو منحطش كرديم.كي ميتونه تضمين بده كه از يه آدم خواروخفيف شده شاهد رفتارانساني باشه؟
بارشدافكار عمومي دركشورهاي صنعتي، دولتهابوسيله ماليات بر
درآمد مشاغل بخش قابل توجهي شكاف طبقاتي رو مهار ميكنن.اونا با برقراري سيستمهاي تامين اجتماعي همگاني مدني(ونه دولتي ) تهيدستان روتحت پوشش قرار ميدن. فكرميكنم اولين بارويكتورهوگوبا رمان ارزشمندبينوايان(كه دراون ژان والژان براي سرقت قرص ناني محاكمه و مجازات شد) وجدان انسان اروپايي روبه محاكمه كشيد،امروزه ديگه دزدي مواد غذايي در اروپا جرم نيست.دولتهاي محلي ياسازمانهاي خيريه ويا شهرداريها خسارت رو از محل درآمدهاي عمومي ميپردازن. ازطرف ديگه اونايي كه تنها با دليل قرار دادن علل اجتماعي نميشه تاثيرنقش شخصيت انساني رو(زبوني،ترسويي،عدم اعتمادبنفس لازم، تنبلي،دنباله رويي مطيعانه،ظلم پذيري و..) ناديده مي گيرن،تا چند سال پيش برخي از كشورها با الگو گرفتن ازمرام سوسياليستي پاره يي از نيازهاي ضروري كه تضمين كننده بقاي انسانيه،را تامين كردن(يعني نقش محيط وسيستم اجتماعي روبراي آدمي مثبت كردن) ولي آنجا هم برخي جرايم وجود داشت.واقعيت اينه كه بايستي با مطالعات دامنه دار علمي وبررسيهاي كرموزومي درزندگي فرد وخانواده اش، آدمهايي كه كه مستعدجرم وجنايت هستن روشناسايي بكنن.اونا روتحت آموزشهاو مراقبتهاي اجتماعي ويژه قراربدن،وزمينه روطوري بسازن كه امكان خلا ف كاري به حداقل برسه( قران اشاره به آدمايي ميكنه كه نبايستي در موقعيتهايي قرار بگيرن كه وسوسه گناه دراوناتقويت بشه.وقتي به كشورهايي نگاه ميكنم كه افكار عمومي در اونجا اونقدر قوي هست كه بالا ترين مقامات مراقب حركات خود هستن وهرشهروند دستكم ا زنقطه نظرحقوقي برابر با ديگران است.درپايان بايستي بگم كه محيط وژنتيك رونقش حيات فردي واجتماعي آدمي بدونيم .23/3/83 هادي

هیچ نظری موجود نیست: