دریا خندید
در دور دست
دندان هایش کف و
لب هایش آسمان
تو چه می فروشی-
دختر غمگین سینه عریان؟
من آب دریا ها را-
می فروشم, آقا
پسر سیاه قاتی خونت-
چی داری؟
آب دریاها را-
دارم, آقا
این اشک های شور-
از کجا می آید, مادر؟
آب دریاها را من-
گریه می کنم, آقا
دل من و این تلخی بی نهایت-
سرچشمه اش کجاست؟
آب دریاها-
سخت تلخ است, آقا
دریا خندید
در دور دست
دندان هایش کف و
لب هایش آسمان
فدریکو گارسیا لورکا
وحید 4/10/83
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر