کل نماهای صفحه

جمعه، تیر ۲۳، ۱۳۸۵

آقا به نظرت من بیام کانادا خوبه؟


من در جواب این سوال معمولا به جای یک آره یا نه ساده حد اقل یک ساعت بحث می کنم و آخرش هم به این نتیجه می رسم که من نمی تونم برای کسی نسخه بنویسم و اگر موفق هستم یا نیستم دلیل نمی شود که دیگری هم به همین سرنوشت دچار شود. دیروز یکی از دوستان را دیدم و صبحت از اینجا و آنجا کشیده شد به آنجایی که می گفت به نظر من اینکه از بودن در جایی راضی باشی یا نباشی دیدت را نسبت به همه چیز عوض می کند. مثال یکی از همکارهایش را آورد که چون در کار و بارهایش موفق نبوده است هر چه در کاناداست را منفی می بیند و آنچه در ایران می گذرد را ایده آل. حالا چرا این عکس را اینجا گذاشته ام خیلی هم به این داستان بی ربط نیست چرا که آقای علی نیا پدر دوست عزیزم احمد، دوستی داشت یا هنوز هم دارد که آمده بود کانادا بماند اما به هر دلیلی نتوانست بماند و وقتی برگشت ایران هر وقت که صحبتی از کانادا میشد شروع می کرد به بد گفتن و آنقدر بد می گفت که فکر می کردی اگه بری ماداگاسکار یا گینه بیسائو و پناهندگی سیاسی بگیری بهتره تا بری کانادا و زجر بکشی. یکی از تکه کلام های این آقا این بود که می گفت:"الکی شلوغش کرده اند و می گویند ؟آبشار نیاگارا بزرگترین آبشار دنیاست! آقا آبشار نیاگارا که می ری میبینی اندازه یک شیر آب کوچولو که چکه می کنه آب داره اونوقت اینها اینهمه شلوغش کرده اند و یک آبشار نیاگارا می گویند صد تا از پهلوش در میاد". همین یک جمله باعث شد که من هر وقت برم آبشار یاد ایشان کنم
سعید

هیچ نظری موجود نیست: