قبل از آنکه ساکن تورنتو بشوم از آنجاییکه تجربه سفر به خارج مرزهای ایران را نداشتم، بیشتر اطلاعاتم درباره غرب و آدمهای آن در حد آن چیزی بود که در فیلم ها دیده بودم و یا از این و آن شنیده بودم. مثلا اینکه مردم آشغال روی زمین نمی ریزند و یا اینکه دروغ نمی گویند و یا اینکه خیلی بهم کمک می کنند و ... چیزهایی از این دست. وقتی که برای اولین بار کوچه های پر از آشغال که بوی ادرار می داد را در داون تان تورنتو دیدم کمی شوکه شدم. بعد ها البته برام دیدن این صحنه ها عادی شد! دیدم که مردم به همان راحتی که در تهران و مانیل و پکن و کیپ تاون و ... دروغ می گویند در تورنتو هم ابایی از دروغگویی ندارند. بارها دیدم که مردم از ترس اینکه بعدا ازشون شکایتی نشود خیلی خونسرد از کنار کسی که زمین خورده و احتیاج به دستی داره که بلند شه می گذرند و یا اگر طرف جدا شرایطش بد باشه نهایتا به اورژانس زنگ می زنند!! البته مثل همیشه برای این داستان استثناهایی هم وجود دارد. تنها چیزی که تجربه کردم و خیلی متفاوت از شهر بزرگی مثل تهران بود این بود که مردم در بسیاری مواقع به هم لبخند می زنند و روزبخیری می گویند هرچند که یکدیگر را نمی شناسند. معمولا اگر دری را باز می کنند و می بینند که شما با فاصله کمی پشت سر آنها هستید حتما منتظر می مانند تا شما برسید و در را رها نمی کنند که بخورد توی صورت شما – چیزی که به گفته بسیاری در آمریکا متداول نیست – در رانندگی هم درصد بالایی از مردم کم و بیش رعایت حال هم را می کنند. یادم نمی یاد آخرین باری که از بوق ماشینم استفاده کردم کی بود اما یادم می یاد که یکدفعه که می خواستم راننده ای را خبر کنم که فرض کرد چراغش سبز شده و چراغ قرمز را رد کرد و داشت می زد به ماشین در حال گردش به چپ من ، بوق ماشینم را پیدا نکردم!! و چیزهایی از این دست
حالا دلیل اینکه چرا اینهمه روده درازی کردم این است که برای من که فکر می کردم این آدمها یک جورایی متفاوت از ما فکر می کنند و چون انگلیسی را روان صحبت می کنند پس نمی توانند بیسواد باشند!!!!! دیدن آگهی های زیر که توسط جویندگان کار در روزنامه های آمریکا چاپ می شود خیلی جالب بود. لازم به توضیح نیست که این دوستان می خواهند توسط شرکتهای خصوصی که بادیگارد استخدام می کنند و این روزها کار و بارشان در عراق سکه است به کار گماشته شوند
سابقا ملوان بوده ام در جستجوی شغلی مناسبم. مخصوصا برای حفاظت از احمق هایی که قصد بد برای کارفرمای من داشته باشند. پی. کی. وارینگتون
تفنگ کوچک و بزرگ فرقی نمی کند، با دست خالی هم می توانم آدم بکشم! در این چند سال اخیر خاورمیانه دیگر گندش را درآورده... دوست دارم چندتایی از آنها را لت و پار کنم. اس. اچ. سالت اسپرینگ
هفده نسل گذشته من آمریکایی بوده اند. سرباز ویتنام هم بودم... مدال دارم. هرجا که بگویید می روم. هر موقع هر فرمانی را کاملا عملی می کنم. عین پولاد هستم. اهل دود و مواد مخدر هم نیستم. آر. آر. اچ. لودردال
من متعصبانه باور دارم که کار قضاوت برای اعمالمان را به دیگران بسپاریم. به ما ربطی ندارد که آیا کسی را که می کشیم صحیح است یا نه. ما باید بدون تردید دشمنان را بکشیم. با دقت تمام. عیسی مسیح قاضی نهایی است. دی. پی. هایروم. یوتا
هرجا لازم باشد می روم و هرکاری که بخواهید انجام می دهم. هیکلم حرف ندارد و در کتک زدن و دعوا هیچکس به گرد من نمی رسد. هرکسی را که شما بخواهید از روی زمین محو می کنم. (قانونا). یو. اس. ام. سی.
راستی فرق اینها و بچه حزب الهی های ما در چیست؟ فکر کنم هر دو بابت زحماتشان پول می گیرند نه؟
سعید
حالا دلیل اینکه چرا اینهمه روده درازی کردم این است که برای من که فکر می کردم این آدمها یک جورایی متفاوت از ما فکر می کنند و چون انگلیسی را روان صحبت می کنند پس نمی توانند بیسواد باشند!!!!! دیدن آگهی های زیر که توسط جویندگان کار در روزنامه های آمریکا چاپ می شود خیلی جالب بود. لازم به توضیح نیست که این دوستان می خواهند توسط شرکتهای خصوصی که بادیگارد استخدام می کنند و این روزها کار و بارشان در عراق سکه است به کار گماشته شوند
سابقا ملوان بوده ام در جستجوی شغلی مناسبم. مخصوصا برای حفاظت از احمق هایی که قصد بد برای کارفرمای من داشته باشند. پی. کی. وارینگتون
تفنگ کوچک و بزرگ فرقی نمی کند، با دست خالی هم می توانم آدم بکشم! در این چند سال اخیر خاورمیانه دیگر گندش را درآورده... دوست دارم چندتایی از آنها را لت و پار کنم. اس. اچ. سالت اسپرینگ
هفده نسل گذشته من آمریکایی بوده اند. سرباز ویتنام هم بودم... مدال دارم. هرجا که بگویید می روم. هر موقع هر فرمانی را کاملا عملی می کنم. عین پولاد هستم. اهل دود و مواد مخدر هم نیستم. آر. آر. اچ. لودردال
من متعصبانه باور دارم که کار قضاوت برای اعمالمان را به دیگران بسپاریم. به ما ربطی ندارد که آیا کسی را که می کشیم صحیح است یا نه. ما باید بدون تردید دشمنان را بکشیم. با دقت تمام. عیسی مسیح قاضی نهایی است. دی. پی. هایروم. یوتا
هرجا لازم باشد می روم و هرکاری که بخواهید انجام می دهم. هیکلم حرف ندارد و در کتک زدن و دعوا هیچکس به گرد من نمی رسد. هرکسی را که شما بخواهید از روی زمین محو می کنم. (قانونا). یو. اس. ام. سی.
راستی فرق اینها و بچه حزب الهی های ما در چیست؟ فکر کنم هر دو بابت زحماتشان پول می گیرند نه؟
سعید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر