کل نماهای صفحه

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۱

خاطرات حاج سیاح در سفر به تفرش


آشتیان , قصبه کوچک خوبی است, اهلش میل به فضایل دارند. شب را در آنجا بسر برده صبح به مقصد تفرش براه افتادیم. از آنجا به تفرش دوراه است یکی نزدیکتر لکن فراز ونشیب دارد دیگری دورتر و هموارتر است .راه نزدیکتر را اختیار کردم , آب قناتی تا مسافت دور با ما همراه بود. رو بگردنه ای بلند که گردنه کمر نقره میگویند بالا رفته مخصوصا بقله کوه برآمدم , بسیار تماشایی بود, قرائ آشتیان و تفرش و گرکان خوب نمایان بود. بعد از کوه سرازیر شده وارد تفرش شدیم . تفرش به دو محله  منقسم است . فم و ترخوران . بلد که همراه بود در ترخوران ما را برد  به حسینه ایکه مخصوصا منزل برای غربا در آنجا ساخته اند , ایوان و حجراتی در کیه بود در یک حجره منزل کردم . معممی در جنب آن تعلیم اطفال میکرد کتری و استکانی اسباب چای حاضر نمود مشغول شدیم .در آن بین کسی به سراغ ما آمد معلوم شد گماشته میرزا   علی رضا مستوفی است از طرف او آمده بود مرا به منزل او ببرد ,امتناع کردم . رفت خود میرزا علی رضا زحمت کشید آمد با هر اصرار که بود بعد از صرف چای مرا به منزل خود برد.چادری زده  ست گفت: <<برای تعزیه داری است . >> اصرار داشت که مرا چند روز نگاه دارد ,قبول نکردم. حمام خوبی داشت در آنجا استحمام کردم و بگردش وسیاحت  محله دیگر تفرش فم هم رفتم .بعضی عمارتهای عالی داشت که مال اشخاص معروف بود .منجمله خانه میرزا اسدالله وزیر و پیشکار مالیه عراق بود که فعلا معزول و خانه نشین بود .تفرش جای سنگلاخی است و اشجار را خوب تربیت می کنند ,غله کم دارد. تمام اهل تفرش ذوقی بخواندن ومخصوصا بنوشتن دارند بطوریکه زارع و فلاح هم مشغول مشق خط است . آش یا حلیم جو خوبی در آنجا و آشتیان می پزند بسیار چیز خوبی است  . میرزا علیرضا با گوشت غازی که تهیه کرده بود خیلی انسانیت کرد شرمنده شدم.

دی ماه 1257 هجری شمسی

هیچ نظری موجود نیست: