انسان ايراني يك دروني دارد كه حدود 5 هزار سال سابقه دارد و خودش را با موقعيت ها وفق مي دهد تا زنده بماند. شايد عيب بدانند ولي يكي از دلايل زنده ماندن كشوري مثله ايران كه هميشه در معرض توفان ها ي سخت بوده همين است كه وقتي توفان مي شود سرش را پايين مي برد و وقتي باد رد مي شود سرش را بالا مي آورد. اين خصلتي كه شما مي گوييد آدم هاي من تسليم هستند و طغيان نمي كنند براي همين است. توفان درخت هايي كه مقابل توفان خم نمي شوند كمرشان را مي شكند.انسان ايراني مثله موريانه مي ماند درون شرايط مي رود و خرده خرده آن را مي خورد ونابود مي كند. هيچ وقت مستقيم با تبر نمي زند و درخت را نمي شكند. طي اين هزاران سال ياد گرفته اين طوري رفتار كند تا بتواند شرايط را تغيير بدهد. زمانه الان خيلي عوض شده. ما هيچ وقت اين شرايط را نداشته ايم اين همه زن و دختر تحصيل كرده نداشته ايم. اين همه نوجوان و جوان نداشته ايم. ما به آينده به خاطر اين مي توانيم اميدوار باشيم. هر جا كه فرهنگ و انصاف و تحمل ديگري رفت آنجا آباد مي شود. ما بايد اين فرهنگ تحمل و مدارا را خصوصا بين كودكان و بچه ها ببريم كه خيلي خيلي مهم است. اگر بخواهيم تغيير كنيم بايد فرهنگ راتغيير دهيم اين چيزي بوده كه توي داستان هايم خواسته ام بگويم
گوشه اي از گفتگو هوشنگ مرادي كرماني با مجله تجربه شماره 12

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر