کل نماهای صفحه

سه‌شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۹۱

نظرات «سيدجمال‌الدين اسدآبادي» درباره علم

حقيقت همزاد برهان است


«سيدجمال‌الدين» در سال ١٨٨٢ يعني حدود ١٣٠ سال پيش، در «كلكته» سخنراني كرد. عنوان سخنراني وي در كلكته «تعليم و تعلم در اسلام» بود كه ما گزيده‌هايي از آن را در اينجا مي‌آوريم. او مي‌گويد: «اگر كسي عميق به اين موضوع بنگرد، خواهد ديد كه علم بر دنيا حكومت مي‌كند. هيچ حاكمي جز علم در جهان نبوده، نيست و نخواهد بود. اگر به فاتحان كلداني مانند «سميراميس» كه به مرزهاي تاتارستان و هندوستان رسيد، نگاه كنيم درمي‌يابيم كه فاتح واقعي كلداني‌ها نبودند، بلكه علم و معرفت بود.
اروپايي‌ها اكنون دست خود را بر هر قسمتي از جهان گذاشته‌اند. انگليسي‌ها به افغانستان رسيدند و فرانسوي‌ها تونس را تصرف كردند. همه اينها از قدرت و عظمت علم است. اگر ما ثروت‌هاي جهان را بررسي كنيم، درمي‌يابيم كه ثروت نتيجه تجارت، صنعت و كشاورزي است. كشاورزي فقط از طريق علوم كشاورزي، گياه‌شناسي، شيمي و هندسه حاصل شده است. صنعت فقط از طريق فيزيك، شيمي، مكانيك و هندسه به ‌وجود آمده و تجارت بر مبناي كشاورزي و صنعت است. ثروت و نعمت ناشي از علم است. در جهان هيچ ثروتي بدون علم ممكن نيست و هيچ ثروتي هم جز علم وجود ندارد. اگر علم را از دسترس بشر خارج كنند، هيچ انساني در جهان نخواهد ماند. قدرت دولت‌ها با مقدار استفاده آنها از علم نسبت مستقيم دارد و هر دولتي براي پيشرفت خود بايد به انتشار علم بپردازد. دولت عثماني و خديو مصر، آموزش علوم نوين را شش سال پيش شروع كرده‌اند ولي هنوز بهره‌اي از اين علوم نبرده‌اند. دليلش اين است كه آموزش حكمت در اين مدارس ممكن نيست. اگر روح فلسفي در اين مدارس وجود داشت، طي اين شش سال، خودشان كشور خود را مستقل از اروپا و براساس اين علوم اصلاح كرده بودند و لازم نبود فرزندان‌شان را به اروپا بفرستند يا براي فرزندان‌شان معلم از اروپا بياورند. مي‌توانم بگويم كه اگر روح فلسفي در يك جامعه پيدا شود، حتي اگر آن جامعه يكي از آن علومي را كه موضوعش اختصاصي است، نداشته باشد، بدون شك روحيه فلسفي‌شان كسب همه آن علوم را درخواست مي‌كند.
اين روزها مسلمانان از آموزش خود هيچ بهره‌اي نمي‌برند. مثلا صرف و نحو عربي مي‌خوانند و غرض از ياد گرفتن آن، اين است كه كسي كه عربي ياد گرفت، بتواند بخواند و بنويسد. مسلمانان اكنون صرف و نحو را به‌عنوان يك هدف محسوب مي‌كنند. سال‌هاي طولاني بدون هيچ فايده‌اي به آن مي‌پردازند و پس از اين سال‌ها نمي‌توانند عربي را حرف بزنند، بخوانند يا بفهمند. حكمت علمي است كه با وضعيت امور خارجي، علل، دلايل، احتياجات و ملزومات آن سروكار دارد. علماي ما، صدرا و شمس‌البريه را مي‌خوانند و خود را عالم مي‌پندارند و با اين حال، فرق بين دست چپ و راست خود را نمي‌دانند و هيچ‌گاه از علت الكتريسيته، ماشين‌ بخار يا راه‌آهن نمي‌پرسند. عجيب‌تر اينكه از سر شب تا صبح با چراغي كه در مقابل‌شان است، شمس‌البريه را مطالعه مي‌كنند و حتي يك‌بار هم نمي‌پرسند چرا وقتي شيشه چراغ را برمي‌دارند از فتيله آن دود زيادي مي‌آيد و وقتي آن را به جايش مي‌گذارند، ديگر دود نيست. شرم بر چنين فيلسوفي باد و شرم بر چنين فلسفه‌اي. فيلسوف كسي است كه ذهنش با تمام وقايع و اجزاي دنيا تحريك شود، نه مانند كوري كه روي جاده سفر مي‌كند ولي نمي‌داند ابتدا و انتهايش كجاست. در بين مسلمانان، فقه شامل تمام قوانين محلي، شهري و دولتي مي‌شود بنابراين كسي كه فقه خوانده است بايد بتواند وزير يا سفير يك كشور شود، در حالي‌كه فقهاي ما پس از مطالعه اين علم نمي‌توانند خانه خود را اداره كنند، گو اينكه به اين وضعيت افتخار هم مي‌كنند. عجيب‌تر از همه اين است كه علماي ما اين روزها، علم را به دو جزء قسمت كرده‌اند. يك جزء را علوم اسلامي و جزء ديگر را علوم اروپايي مي‌خوانند. آنها به علت اين تقسيم‌بندي ديگران را از تعليم بعضي از اين علوم مفيد ممنوع مي‌كنند. آنها نفهميده‌اند كه علم آن چيز شريفي است كه رابطه‌اي با هيچ ملتي ندارد و با چيز ديگري جز خودش مشخص نمي‌شود.
چقدر عجيب است كه مسلمانان علومي را كه به «ارسطو» منتسب است، با شوق زياد مطالعه مي‌كنند، گويي «ارسطو» يكي از اركان اسلام است اما اگر بحث به «گاليله»، «نيوتن» و «كپلر» مربوط شود، آنها را كافر محسوب مي‌كنند. پدر و مادر علم، برهان است و برهان به «ارسطو» يا «گاليله» تعلق ندارد. حقيقت در جايي است كه برهان وجود دارد و آنهايي كه علم و معرفت را ممنوع مي‌كنند با اينكه عقيده دارند اسلام را محافظت مي‌كنند، واقعا دشمنان اين دين هستند. دين اسلام نزديك‌ترين اديان به علم و معرفت است و هيچ‌گونه تضادي بين علم و معرفت و بنيان ايمان اسلامي وجود ندارد. بنابراين مي‌توانيم بگوييم تا وقتي رهبران ما ابتدا خودشان را اصلاح نكنند و از خود ميوه‌هاي علم و معرفت برنچينند، مسلمانان هيچ‌گاه اصلاح نخواهند شد.»

هیچ نظری موجود نیست: