کل نماهای صفحه

پنجشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۱

اپيزود حذف شده از نمايش ترن


پسر پدر را نديده است. كودكي شهيد شده,حالا اومده پيشه نويسنده تا همه زندگي خودش ومادرش را به او بدهد, به شرط آنكه به او اجازه دهد چند سوال از پدرش بپرسد :((شير آب وقتي چكه مي كنه چطوري درستش مي كنن ؟ وقتي رو تاب نشستي, پدرتم نيست, اون وقت بايد به كي اعتماد كني هلت بده؟ وقتي پدر نداري, اونوقت مهمونت مياد خونتون ... بچه هم سن و سال تو هم دارن ... بعد تو دلت مي خوادباهاش بازي كني, ولي همه مي گن تو مرد خونه اي, حتي مادرت, بايد چي كار كني ؟ خدا رحمتش كنه, ولي تو هم بايد زندگي كني, يعني چي؟ وقتي قدت مي رسه به آيينه و يه عالمه سوال مردونه داري بايد از كي بپرسي ؟  وقتي مادرت حتي ارزاق روزانه شو كه خريد زير چادرش قايم مي كنه مبادا بگن سهميه باباشه, بايد چيكار كني ؟ وقتي مادرت ميشه خواهرت و ديگه حتي نمي ذاري از خونه بره  بيرون و هر چي بهش مي گي مثل يه بچه بهش مي گه چشم ولي تو مي فهمي دلش داره مي سوزه ... دل خودت هم داره آتيش مي گيره ؟؟ چرا تنهام گذاشتي بابا ؟ چرا رفتي ...



اينم يه نقد زيبا   




منبع : نشريه تجربه 


هیچ نظری موجود نیست: