کل نماهای صفحه

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۹۳

کتابی قابل احترام




ظریف دیپلماتی شناخته شده و دارای اعتبار در جهان است؛ بی جهت نبود «هنری کسینجر» استراتژیست برجسته و وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده، در حاشیه کنفرانسی کتاب خود (دیپلماسی) را به ظریف هدیه داد در حالیکه در صفحه نخست آن نوشته بود: «تقدیم به دشمن قابل احترام من»

ظریف در این کتاب با صداقتی باورنکردنی، حتی از نقد عملکرد خود نیز ابا ندارد؛از رفتارهای تند و اشتباهات خود و دوستانش در وزارت خارجه که 70 میلیون ایرانی متحمل آن شدند عذرخواهی می کند. آنجا که به ژولیدگی و بی مبالاتی خود و سایر اعضای هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل (در سالهای نخست انقلاب) اشاره می کند که دافعه زیادی در بین سایر نمایندگان حاضر در سازمان ملل ایجاد می کرد یا ناآگاهی او و همکارانش از قواعد بازی های دیپلماتیک که موجب بدنامی ایران می شد.

حضور جمعی از دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا -از جمله سعید امامی- در دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل و شرح اختلاف نظر با آنها، ملاقات با صدام حسین به همراه دکتر کمال خرازی، شرح مذاکرات سعدآباد و شکستن تعلیق UCF اصفهان، اتهمات روزنامه کیهان به ظریف و واکنش مقامات عالیرتبه نظام به آن، چگونگی برکنار از نمایندگی ایران در سازمان ملل توسط احمدی نژاد و... از بخش های قابل توجه کتاب است.

 وی در بخشی از کتاب که به حضور در کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل می پردازد، در این زمینه می گوید:

« درکمیته سوم، بحث حقوق بشر به تازگی علیه ایران مطرح شده بود. بنده مسئول این کمیته شدم و آقایان سعید امامی و سیروس ناصری نیز به عنوان همراه من در جلسات شرکت می کردند.

در آن زمان اصرار داشتیم که حتی اگر کسی یک کلمه نیز راجع به جمهوری اسلامی ایران صحبت کند، ما پاسخ آن را بدهیم. الان در کلاس هایم این موضوع را به عنوان مثال مطرح می کنم. در آن زمان تنها کسانی که با مقررات سازمان ملل متحد آشنایی داشتند، ما بودیم. این مقررات در واقع روش کار است، اما این کار به عقلانیت نیز نیاز دارد. در آن مقطع ما به دلیل کم تجربگی، قسمت عقلش را لحاظ نمی کردیم...

آن زمان اروپایی ها راجع به 20 کشور صحبت می کردند و یک دقیقه نیز راجع به ایران می گفتند. ما نیز که جوان و جویای نام بودیم، اصرار داشتیم که در پاسخ به آن، ده دقیقه صحبت کنیم. لذا کار بنده، آقای سیروس ناصری و آقای سعید امامی این شده بود که در جلسه به دقت گوش می کردیم و مطلب می نوشتیم تا من پاسخ بدهم... در حالی که به اشتباه فکر می کردیم این کار برای دفاع از جمهوری اسلامی لازم است. این از تجربیاتی به شمار می رود که ما به قیمت زیادی یاد گرفتیم، اما دوستان جدید نمی خواهند باور کنند که اگر روشمان را عوض کردیم از سر بی اعتقادی و بی غیرتی نبود، بلکه به خاطر تجربه کسب شده بود که الان دوباره آن کارها را تکرار نکنند».

او در ادامه نیز می گوید: «...البته هدفمان مقدس بود ولی هر کاری روش خودش را دارد و ما اشتباه می کردیم».


به گفته ظریف «در تمام دورانی که من مسوولیت داشتم، یک کلمه بدون اجازه رهبری گفته نشده است. مجری سیاست هایی بودیم که رهبری تعیین کرده است.»

اعتماد رهبری به ظریف در سال 84 مانع از برکناری او از نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد توسط احمدی نژاد می شود: «مشخص بود با یک دید بسیار منفی به افرادی که در پرونده هسته ای  مسئولیت داشتند، نگاه می کنند ... تمایل داشتند بنده را قبل از دیگر سفرا برکنار کنند، اما ظاهرا مورد توافق رهبری قرار نگرفت ... قبل از اینکه ایشان به برکنار کردن بنده اقدام کنند، درخواست کرده بودم که من را از ادامه کار معاف کنند و این درخواست را [از طریق دفتر رهبری ] خدمت رهبری مطرح کردم ... این درخواست مورد موافقت ایشان قرار نگرفت.» با این حال احمدی نژاد، ظریف را کاملا گوشه نشین و از فرایند کار خارج و سرانجام برکنار کرد: «از نظر روحی دو سال بسیار پر فشار را گذراندم.  نامه رییس جمهوری به بوش را از یک خبرنگار آمریکایی گرفتم. آمادگی این را نداشتم که ادامه دهم، اما صرفا از رهبری امتثال امر کرده بودم که مایل بودند ادامه بدهم. جانشین بنده مشخص شد. من بسیار از انتخاب ایشان استقبال کردم. من که به شدت سیگار می کشیدم، از خوشحالی این جابجایی، از روزی که جانشینم ویزا گرفت تا به امروز سیگار نکشیده ام. در صورتی که روزانه سه سیگار برگ می کشیدم.»


پس از برکناری، ظریف به تهران بازگشت، مدتی استاد دانشگاه امام صادق بود و مدتی هم معاون عبدالله جاسبی شد در دانشگاه آزاد. مرداد 89 علیرغم مخالفت ولایتی، متکی او را بازنشسته اعلام کرد تا کاملا از دستگاه دیپلماسی دور باشد. هجرانی که چندان دوام نداشت و تابستان 92، او با معرفی حسن روحانی، رای اعتماد از مجلس اصولگرایان گرفت و به خانه خویش باز گشت، این بار در مقام وزیر امور خارجه.

هیچ نظری موجود نیست: