ایریگاری و دیگر فمینیست های هم رای او
لذت حاصل از دخول قضیب را انکار می کنند و از فیزیولوژی حفره واژن و بافت های عصبی
و حساس دیواره های آن حرفی نمی زنند. ایریگاری با ادله ای باورناپذیر از سایش دو لبه
آلت جنسی به هم می گوید و ارگاسم مدام زن: «اما زن در خودش، بدون نیاز به واسطه و پیش
از هرگونه تقسیم ممکنی میان کنش پذیری و کنشگری، خودش خودش را لمس می کند. زن همیشه
خودش را لمس می کند بی آنکه بتوان او را از این کار منع کرد. چون اندام جنسی او از
دو لبه تشکیل شده که پیوسته یکدیگر را لمس می کنند.» ( مقاله این آلت جنسی که یک آلت
جنسی نیست) با انکار این لذت آنها ناگزیر باید لذت دیگری را جایگزین و بزرگ نمایی کنند.
آنها از ارگاسم کلیتوریسی دفاع می کنند. در نظر آنان خشونت فرایند ارگاسم واژنی در
قیاس با ارگاسم کلیتوریسی نوعی ستم مردسالارانه است؛ ستم مردسالارانه ای که تنها به
لذت بیشتر قضیب می اندیشد. از طرفی مردان از استقلال زنان در فرایند رسیدن به ارگاسم
می ترسند. این خودکفایی جنسی زن، به محرومیت قضیب از تنگنای لذتبخش واژن می انجامد
و این به سود صاحبان قضیب نیست. تحریک کلیتوریس و تحقق ارگاسم به مراتب آسان تر و ارزان
تر از راه هایی ست که به لذت واژنی ختم می شود. پس منطقی و طبیعی به نظر می رسیده که
زنان در جنبش های تندروانه و افراطی خود برای رسیدن به استقلال کامل، از این گونه نظریات
پیروی کنند.


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر