کتابی درچهار فصل به نام هایی چون« دنیا جای امنی
است/ دنیا جای امنی نیست/ دنیا جای امنی.../ هست یا نیست؟
نوشته خانم سارا سالار
وی به عنوان مترجم وارد دنیای ادبیات شده و
مدتی قبل مجموعه داستان «فیل ناپدید می شود» موراکامی را ترجمه کرده است احتمالا گم شده ام اولین اثر سالار به عنوان نویسنده رمان کوتاهی است که سال 1390 در بخش
رمان اول بهعنوان برگزیدگان دهمین دوره جایزه ادبی بنیاد گلشیری معرفی شده بود.
کتاب روایت زندگی زنی است در آستانهى چهلسالگی. همراه او چند مرحله از زندگیاش را
بازخوانی میکنیم؛ گاهی از گذشته و گاهی هم از حال و از روزهایی که به چهلسالگی نزدیک
میشود. دورهاى که اولین سالهاى میانسالى را آغاز مىکند و در آن وقایع متعددى را
پشت سر مىگذارد.
راوی داستان براى بیان درگیریهایش با روزمرگی،
مرگ، ازدواج و خیانت، گاهی «من» است و گاه «سومشخص».
نویسنده درباره رمانش گفته:
روزگاری بود که میگفتند زن سیساله دیگر
در اوج پختگی است، آنقدر که بالزاک هم “زن سیساله” را در همین حالواحوال مینویسد.
اما زندگی مدرن این تجربه کردنها را به تعویق انداخته و بهنظرم، حالا این چهلسالگی
است که چنین شرایطی را میطلبد؛ زنی که در اوج پختگی پا به میانسالی هم گذاشته و این
میانسالی شاید فراموش شدن را همراه خودش بیاورد. راوی من بهیکباره در آستانهى
۴۰سالگى فاصلهى خود را با سالهای رفته احساس مىکند و در شرایط جدیدى قرار مىگیرد.
من از پایان داستان خوشم نیومد احساس می کنم دچار ممیزی شده شایدم با سلیقه من جور در نمیومد ولی در کل کتاب زیبا و خوندنی بود
اینم 2 پاراگراف زیبا ازمتن کتاب
«اگر واقعا چیز مطلقی در دنیا وجود ندارد،اگر
عشق و خیانت نسبی است،پس قضاوت کردن دیگران هم نسبی است و نباید گفت که نمی شود آدم
ها را قضاوت کرد،چون این جمله یک جمله مطلق است. باید گفت شاید نمیشود آدم ها را قضاوت
کرد و این یعنی شاید هم بشود. بله،شاید هم بشود آدم ها را قضاوت کرد و ما چرا باید
از این حق نسبی خودمان را محروم کنیم. می توانیم نسبتا عاشق باشیم، میتوانیم نسبتا
خیانت کنیم و میتوانیم نسبتا قضاوت کنیم.»(93ص)
«و یک آن فکری مثل عقربی سیاه روی مغزش
راه می رود...تو گناه کردی ، گناه کردی که می خواستی بهترین باشی، بهترین معلم، بهترین مادر، بهترین خواهر، بهترین دختر، بهترین
مادرشوهر، بهترین مادربزرگ، دلش می خواهد داد بزند تو گناهکاری که گذاشتی دیگران تو
را نبینند و گذاشتی دیگران به راحتی بتوانند از وسطتت رد شوند و هر کدام سوراخی روی
بدنت بگذارند.»(110ص)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر