کل نماهای صفحه

سه‌شنبه، مهر ۰۱، ۱۳۹۳

آغاز همه چیز… مِهبانگ



ایده‌ای که می‌گوید جهان به طور ناگهانی متولد شده است و بی‌نهایت نیست.
تا اواسط قرن نوزدهم بسیاری از دانشمندان تصور می‌کردند که جهان نامحدود است، تا تئوری نسبیت انیشتین به ما درک بهتری از گرانش داد و ادوارد هابل کشف کرد که کهکشان‌ها در حال دور شدن از یکدیگرهستند…‏.که با پیش‌بینی‌های قبلی سازگارتر بود.
در سال 1964، به طور تصادفی، تابش زمینه کیهانی کشف شد؛ یادگاری از جهان اولیه؛ همراه با مشاهده‌ی شواهدی دیگر که مِهبانگ را تبدیل به یک نظریه‌ی پذیرفته شده‌ی علمی کردند.
از آن زمان، تکنولوژی پیشرفت بسیاری کرده…مانند تلسکوپ هابل که به ما تصویر زیبا و بسیاِر خوبی از مهبانگ ‏ و ساختار کیهان می‌دهد‎‎.
مشاهدات اخیرنشان می‌دهند که انبساط جهان در حال سرعت گرفتن است.
اما مِهبانگ چگونه اتفاق افتاده است؟ چطور از هیچ، چیزی بوجود می‌آید؟
بیایید به دانسته‌هایمان نگاهی بیاندازیم.بیاید برای چند دقیقه قسمت اول برنامه رو نادیده بگیریم… اما اول ازهمه اینکه مهبانگ یک انفجار نبوده!‏ مِهبانگ گسترش فضا به هرسو، در یک لحظه بوده است.‏
جهانِ آغازین بسیار بسیار بسیار کوچک بود‏ ولی به سرعت به اندازه یک توپ فوتبال گسترش پیدا کرد. این گسترش در “هیچ چیز” اتفاق افتاد و در واقع فضا در خودش گسترش پیدا کرد! جهان نمی‌تواند در چیزی گسترش پیدا کند، چون هیچ حد و مرزی ندارد. بر اساس تعریف، بیرون از جهان چیزی وجود ندارد! چون جهان مجموعه‌ا‌ی از هر آنچه که “هست”، است!
در این محیط متراکم داغ انرژی خودش را بصورت ذراتی که تنها در ‏کسری از ثانیه بوجود می‌آمدند، آشکار کرد.‏ترکیب دوتایی گلئون‌ها و کوارک‌ها باعث ‏ از بین رفتن یکدیگر می‌شدند.‏..‏ و یا احتمالن گلئون‌های بیشتری ایجاد ‌می‌شدند!‏ و از اینجا زندگی کوتاه کوارک‌ها، در تعامل با شکل جدیدشان ‏یعنی جفتِ کوارک-گلئون‌ها قرار می‌گیرد! ‏ماده و انرژی تنها به لحاظ نظری با هم برابر نبودند.‏..‏
بلکه محیط آنقدر داغ بود که عملن در هم ادغام شده بودند!‏ در همین اثنا بود که ماده بر ضد ماده پیروز شد!‏ و نتیجتن امروزه ما در میان بیشترین ماده و کمترین  ‏(نزدیک به صفر) ضدماده زندگی می‌کنیم.‏
اما چطور یک میلیاردویک ماده با یک میلیارد ضدماده ‏توانستند منطبق شوند؟
بجای یک نیروی گسترده‌ و تعیین کننده در جهان حالا پالوده‌ای از چند نیرو وجود داشت، ‏که هرکدام قوانین خودشان را داشتند.‏ در این زمان، قطر جهان در حدود یک میلیارد کیلومتر شده بود… ‏
که همین گستردگی منجر به کاهش زیادی در دمای آن می‌شد!‏
ناگهان چرخه‌ی کوارک‌هایی که متولد می‌شدند تا به انرژی تبدیل شوند، متوقف شد!‏ ازینجا به بعد شبیه به آنچه که امروز در اطراف‌مان داریم است!‏ کوارک‌ها شروع به تشکیل ذرات جدید کردند.‏ هادرون‌ها، نوترون‌ها و پروتون‌ها.‏
ترکیبات بسیار زیادی از کوارک‌ها وجود دارند که می‌توانند باعث شکل‌گیری هر نوع هادرونی شوند اما فقط تعداد کمی از آنها هستند که برای همیشه پایدار و منطقی می‌مانند.‏ می‌توانید اینطور تصور کنید که تا اینجا، تنها یک ثانیه از شروع همه چیز گذشته است.‏
جهانی که در حال گسترش تا مرز 100 میلیارد کیلیومتر است.‏..‏ حالا به اندازه‌ی کافی سرد شده تا بسیاری از نوترون‌ها به سمت پروتون شدن نزول پیدا کنند و شکل‌گیری اولین اتم هیدروژن!
می‌توانید اینطور تصور کنید که در این مرحله دنیا مثل یک سوپ داغ که ‏با درجه حرارتی حدود 10 میلیارد درجه ‏سانتیگراد بوده است!‏ پر از “ذره‌”های بیشمار و “انرژی”‏ و فقط چند دقیقه وقت لازم داشت تا همه چیز ‏خیلی سریع، سرد و ته نشین شود.‏ اتم‌های متشکل از هادرون و الکترون‌، ‏ تثبیت می‌شوند و محیط الکتریکیِ خنثی‌یی را فراهم ‌می‌آورند.‏
برخی این دوره‌ی زمانی را “سِنِّ تاریک” نامیده‌اند، چون هیچ ستاره‌ای وجود نداشت و تراکم گاز هیدروژن اجازه حرکت نور مرئی را به اطراف نمی‌دهد.‏
اما “نور مرئی” یعنی چی…‏ وقتی که هنوز هیچ چیز زنده‌ای وجود ندارد که بتواند ببیند!‏ وقتی گاز هیدروژن بعد از میلیون‌ها سال بهم چسبید و ‏نیروی گرانش(جاذبه) آنرا تحت فشار بسیار زیادی گذاشت…‏ ستاره‌ها و کهکشان‌ها شروع به شکل‌گیری کردند.‏ تابش‌های حاصل از گداخته‌ی آنها بود ‏که باعث تثبیت گاز هیدروژن به پلاسما شد که این تابش تا جهان امروزمان هم ادامه داشته، ‏
پس “نور مرئی” راهنمایی به گذشته است، پس در نهایت نور ماهیتش مربوط به گذشته است.
اما موضوع اصلی که دربارش حرف نزدیم؟!‏ در آغاز دقیقن چه اتفاقی افتاده است؟ ‏این بخش می‌تواند تعریفی از مِهبانگ باشد، چون ما همه‌ی آنچه که اینجا اتفاق افتاده را نمی‌دانیم. ‏
اینجاست که ابزارهای ما کارایی ندارند، حواس ما می‌گوید که قوانین طبیعت می‌ایستند!‏ و زمان به سمت عجیب و غریبی می‌رود!‏ برای درک آنچه اینجا اتفاق افتاده ما نیاز به نظریه‌ای داریم که ‏
بتواند نسبیت انیشتین را با مکانیک کوانتمی ادغام کند.‏
دانشمندان در حال حاضر مشغول کار ‏روی چیزهای مختلفی هستند.‏ مِهبانگ ما را با کلی پرسش بی‌پاسخ روبه‌رو می‌کند!‏
جهان، پیش از جهان ما چه شکلی بوده است؟‏
آیا جهانِ ما اولین و تنها جهان است؟‏
مِهبانگ چطور شروع شده؟
و یا یک رخداد طبیعی بر اساس قوانینی بوده که ما هنوز نمی‌دانیم‌؟
ما نمی‌دانیم و شاید هم هرگز نفهمیم!‏
اما آنچه که می‌دانیم اینست که جهانی که ما می‌شناسیم اینجا شروع شده… ‏و باعث زایش ذرات، کهکشان‌ها، ستاره‌ها، زمین و شما بوده.‏
از آنجایی که ما خودمان، از مرگ ستاره‌ها بوجود آمدیم،‏نمی‌توانیم جدا از جهان باشیم، ما جزئی از آنیم.‏ حتی شاید بتوان گفت ما راهی هستیم برای جهان، ‏که خودش را بشناسد.‏

پس به سوی مداومت این تجربه تا زمانی که سئوالی برای پرسیدن وجود نداشته باشد.‏

هیچ نظری موجود نیست: