1.وقتی ما تحمل نظر مخالف با نظر خودمان را نداریم و سعی در حذف ان میکنیم نشانه استبدادی اندیشیدن است. هیچ نظری در عالم امکان حذف نمی شود و اگر کسی خواست این عمل را به زور انجام دهد سر از جای دیگر که افراطی گری است در خواهد اورد.
2.من معتقدم که حاکمیت هر کشوری نشانه متوسط مردم آن جامعه است. امکان ندارد که مردمی با آگاهی عمومی مناسب حکومتی پس رفته و عقب مانده داشته باشند و بالعکس.
3. ما در میان سنت و مدرنیزم دست و پا نمی زنیم. این بدان معناست که ما میخواهیم از سنت جدا شویم و به مدرنیسم برسیم درصورتی که اینطور نیست. اکثریت مردم ما افکار بشدت عقب مانده ای دارند. فقط مسئله این است که مظاهری از زندگی جدید وارد آن کشور شده است که بجای قاتق نان قاتل جان شده است.
4. این نقصان به تنهایی ناشی از یک دین یا مذهب مشخص یا حکومت معین نیست. تفکرات رسوب یافته در افکار مردم بسی قدیمی تر از این حرفهاست
منبع : ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر